بگذارید بگوییم عصای دست تریدرها! نهتنها تریدرها، بلکه هرکسی به هر نحوی در بازارهای مالی فعالیت دارد، میتواند با تحلیل تکنیکال به اطلاعات ارزشمندی دست پیدا کند؛ اطلاعاتی که پیشبینی آینده را ممکن میکنند!
حتماً چارتها یا نمودارهای قیمتی را دیدهاید. اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم، تفسیر اطلاعات چارتها کاری است که در این نوع تحلیل انجام میگیرد و ما اینجا میخواهیم بررسی همهجانبهای روی این نوع تحلیل داشته باشیم.
مثل همیشه، بهتر است اول این نوع تحلیل را تعریف کنیم و بعد ادامه بدهیم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک روش خیلی رایج برای پیشبینی آیندۀ قیمتی داراییهای مختلف است. در این روش، تحلیلگر سعی میکند با استناد به دادههای پیشین بازار و با در نظر گرفتن تاریخچۀ قیمتی و روند حرکت، قیمت دارایی بهخصوصی را در بازۀ زمانی معلومی حدس بزند.
امکان بهکارگیری این نوع تحلیل در تقریباً همۀ بازارهای مالی (هرجا که چارت یا نمودار قیمتی در کار باشد)، وجود دارد؛ از بازار فارکس گرفته تا کریپتوکارنسی و حتی بورس ایران.
هدف کسانی که به چارت خیره میشوند و میخواهند وضعیت را با این روش پیشبینی کنند، پیدا کردن بهترین فرصتها جهت سرمایهگذاری و ترید است.
برخلاف تحلیل فاندامنتال که با جستوجو در اطلاعیههای مالی و گزارشهای سالیانه دنبال دادههای مناسب جهت تعیین ارزش ذاتی شرکتها (یا انواع دیگر داراییها) میگردد، تحلیل تکنیکال تمام تمرکزش را به قیمت و حجم معاملات معطوف کرده و از این طریق، دربارۀ آیندۀ احتمالی قیمت هر دارایی نتیجهگیری میکند.
سالها پیش، چارلز داو و همکارانش (بنیانگذاران این متد) فهمیدند اگر بتوانند در رفتار گذشتۀ قیمت الگوهای معنادار پیدا کنند، امکان بروز دوبارۀ آن رفتارها و الگوها در آینده هم وجود دارد و اینگونه بود که چنین سبکی از تحلیل متولد شد!
سالها گذشت و با ابزارهای جدید، حالا تحلیلگری که تکنیکال کار میکند، میتواند پیشبینی دقیقی (با درصد خطای کم) از قیمت آیندۀ داراییهای مختلف داشته باشد.
شاید به نظر ساده بیایید؛ حقیقتاً پیچیدگی چندانی هم در کار نیست؛ ولی خب جلوتر که برویم، میفهمید این نوع تحلیل ظرافتهای بیشتری دارد که باید از آنها مطلع باشید.
در بخش بعدی، چگونگی اجرای تحلیل تکنیکال را بررسی خواهیم کرد.
روال انجام تحلیل تکنیکال به چه صورتی است؟
تحلیل تکنیکال برای بررسی دقیق شکلهای تأثیرگذاری عرضه و تقاضا روی قیمت داراییها، حجم معاملات و نوسانهای لحظهای به کار میآید. در واقع، اینطور در نظر گرفته میشود که فعالیتهای مالی گذشته و تغییرات قیمتی پیشین، شاخصهای مطمئنی برای پیشبینی قیمتها در آینده هستند؛ البته در صورتی که قوانین سرمایهگذاری و ترید در نتیجهگیریهای نهایی لحاظ شوند!
ابزارهای پرشماری که روی چارتهای قیمت دیده میشوند، برای دریافت سیگنالهای کوتاهمدتی مناسب هستند؛ همچنین، میتوان از آنها برای شناسایی نقاط ضعف و قوت یک دارایی در مقیاس بزرگتر استفاده کرد. چنین اطلاعاتی به تحلیلگر کمک میکنند تا نتیجهگیری دقیقتری داشته باشد و بتواند تصمیم بهتری بگیرد.
همانطور که بالاتر هم گفتیم، چارلز داو مخترع این روش بود و تحلیل تکنیکال اواخر قرن هجدهم متولد شد. البته که در گذر زمان، نامهای بزرگ دیگری هم وارد گود شدند و ایدۀ اولیۀ آقای داو را توسعه بخشیدند. همین است که درحالحاضر، تحلیل تکنیکال هزاران الگوی از پیش تعریفشده و اندیکاتور دارد که میتوانند کار تحلیلگر را خیلی راحتتر بکنند.
خبرههای کار معمولاً این روش را با دیگر روشهای تحقیقاتی همراه میکنند. البته هستند کسانی که تمام تمرکزشان را روی تکنیکال میگذارند و نتیجه هم میگیرند؛ اما خب برای کسب اطلاعات حداکثری و مسلط شدن به همۀ جوانب یک دارایی، روشهای دیگر مثل تحلیل فاندامنتال هم نیاز هستند.
نکتۀ مهم دیگر اینکه اجرای تحلیل تکنیکال روی هر نوع داراییای که تاریخچۀ معاملاتش ثبت شده باشد، ممکن است. از سهامهای بورسی گرفته تا ارزهای فیات و رمزارزها؛ ولی بهطور مشخص، این نوع تحلیل بیشتر در بازار فارکس و بازار کالاها مورد استفاده قرار میگیرد؛ چون فعالان این دو بازار معمولاً میخواهند معاملات را در مقاطع زمانی کوتاهتر به نتیجه برسانند.
با این اوصاف، تحلیل تکنیکال برای آنالیز هرچیز قابل معاملهای که تحت تأثیر پارامتر مهم عرضه و تقاضا قرار میگیرد (عملاً همهچیز!)، قابل استفاده است. در حدی که برخی این نوع تحلیل را تأثیر نمایان شدن عرضه و تقاضا روی جابهجایی قیمت داراییهای مختلف میبینند!
در بیشتر مواقع، تحلیلگرهای علاقهمند به این سبک تمام تمرکزشان را روی بالا و پایین رفتن قیمتها میگذارند؛ اما برخی دیگر از متخصصان این حوزه، ترجیح میدهند به پارامترهای دیگر (مثلاً حجم معاملات) وزن بیشترین بدهند!
تحلیلگر تکنیکال به چه چیزهایی نیاز دارد؟
در این مقاله قرار نیست تحلیل کردن بهروش تکنیکال را یاد بدهیم! نه امکانش فراهم است و نه قصدش را داریم. البته نه اینکه تحلیل تکنیکال خیلی سخت و پیچیده باشد؛ اتفاقاً اگر سراغ منابع آموزشی معتبر بروید، خواهید دید که چقدر قوانین و اصول جذابی دارد؛ اما بههرحال، اینجا میخواهیم کاری کنیم تا کاملاً با این نوع تحلیل آشنا شوید.
در کنار تمام مهارتهایی که برای این روش لازم هستند، ابزارهایی وجود دارند که بدون آنها تحلیلگر نمیتواند قدم از قدم بردارد.
اولین و مهمترین ابزار، چارت یا نمودار قیمتی داراییهای مختلف است. خوشبختانه در زمانهای زندگی میکنیم که دسترسی به این نمودارها بهراحتی ممکن میشود. معتبرترین پلتفرمی که در این زمینه (و خیلی زمینههای دیگر) خدمات میدهد، تریدینگ ویو نام دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر راجعبه این پلتفرم جامع و کاربردی، مقالۀ "بررسی جامع تریدینگ ویو (آموزش 0 تا 100)" را بخوانید.
این چارتها برای تحلیلگر تکنیکال، حکم دستگاه جوش برای آهنگر را دارند! چون بدون آنها هیچ کاری ممکن نیست. هر ابزار دیگری که نیاز باشد، یا بهصورت پیشفرض روی خود نمودار تعریف شده است یا امکان اضافه کردن آن به نمودار وجود دارد.
بهطور مشخص داریم از اندیکاتورهایی صحبت میکنیم که تعداد آنها سر به فلک میکشد و بیشتر تحلیلگرها و تریدرها، از حداقل چند مورد آنها کمک میگیرند.
اگر اجازه دهید، اول با انواع چارتها و نمودارهای قیمتی آشنا شویم و بعد برویم سراغ بررسی بیشتر اندیکاتورها.
انواع چارت یا نمودار قیمتی در این نوع تحلیل
در گذر زمان و بعد از اینکه آقای داو این روش جذاب را پیریزی کرد، مدلهای مختلفی از نمودارهای قیمتی به وجود آمدند که هرکدام خصوصیات ویژۀ خود را دارند. در این قسمت، 3 مورد از معروفترین انواع نمودارها را معرفی خواهیم کرد که سومی از همۀ انواع دیگر معروفتر و پراستفادهتر است.
- نمودار خطی (Line Charts)
سادهترین نوع نمودار قیمتی همین نمودار خطی یا Line Charts است که قدمتش به روزهای ابتدایی پیدایش تحلیل تکنیکال برمیگردد. در چنین چارتی، نقاط قیمت در پایان هر روز معاملاتی به نقطۀ بعدی در مقطع زمانی مشخصشده وصل میشود! همینقدر ساده و راحت.
نقطۀ قوت چارتهای خطی سادگی و تفسیر راحت آنها است. در حدی که افراد بدون هیچ دانش قبلی هم وقتی آن را میبینند، میتوانند برداشتهای کلی و درستی از وضعیت داشته باشند.
نمودار خطی میتواند برای تحلیلهای بلندمدتی مناسب باشد، ولی با توجه به کمبود اطلاعاتی که ارائه میکند، امکان پیشبینی دقیق را برای تحلیلگر به وجود نمیآورد.
- نمودار میلهای (Bar Charts)
نمودار میلهای که انگلیسیزبانها به آن Bar Charts میگویند، در مقایسه با چارت نوع قبلی، اطلاعات خیلی بیشتری را ارائه میکند. مشخصاً در این نمودار، 4 نقطۀ حیاتی قیمت هر دارایی را خواهید دید:
- قیمت در آغاز تایمفریم معاملاتی
- بالاترین قیمت در هر تایمفریم معاملاتی
- پایینترین قیمت در هر تایمفریم معاملاتی
- قیمت در پایان تایمفریم معاملاتی
بهخاطر اطلاعات و جزئیات بیشتر، چارت میلهای میتواند در به تصویر کشیدن روند حرکتی قیمت و شناسایی ترندها و نقاط بازگشت احتمالی کمکحال تریدرها باشد.
البته ناگفته نماند که تفسیر، آنالیز و استخراج اطلاعات از این نوع چارتها هم سختتر است و نیاز به آموزشهای بیشتری دارد.
- نمودار شمعی (Candlestick Charts)
همانطور که گفتیم، نمودارهای شمعی که حتی در بین فارسیزبانها هم بیشتر با نام کندلاستیک خوانده میشوند، از همۀ انواع دیگر چارتها محبوبتر و معروفتر هستند.
درست مثل نمودار میلهای، چارتهای کندلاستیک چهار نقطۀ کلیدی وضعیت قیمت در هر بازۀ زمانی که روی چارت مشخص شده باشد را نشان میدهد؛ به این ترتیب، با این نوع نمودارها میتوانید تصویر دقیقی از روند حرکتی قیمت در گذشته را روی صفحه ببینید و براساس آن بهترین تصمیم ممکن را بگیرید.
نکتۀ مهم اینجا است که بهخاطر شکل و ساختار خاص، نمودارهای شمعی حتی از نمودارهای میلهای هم اطلاعات بیشتری ارائه میکنند؛ به بیانی دیگر میتوانیم بگوییم این چارتها نسخۀ ارتقا یافتۀ نمودارهای میلهای هستند!
و البته که یادگیری تفسیر چنین نمودارهایی خیلی سختتر هم میشود و قرار نیست هرکسی که به یک چارت شمعی نگاه میکند بفهمد اوضاع از چه قرار است.
بالاتر اشارهای به اندیکاتورها داشتیم و گفتیم که نقش پررنگی در تحلیل تکنیکال دارند. اگر موافق باشید بیشتر به آنها بپردازیم.
نقش مهم اندیکاتورها در این نوع تحلیل
Indicator در زبان فارسی میشود شاخص؛ اما از آنجایی که این عبارت نمیتواند بهخوبی نشاندهندۀ کاربرد آنها باشد، حتی ما ایرانیها هم از عبارت اندیکاتور (فارسیشدۀ Indicator) استفاده میکنیم.
در مبحث تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها در واقع محاسبات ریاضیای هستند که براساس دادههای موجود از قیمتها و حجم معاملات انجام میگیرند. اندیکاتورها میتوانند سیگنالهایی صادر کنند که به تریدرها برای پیدا کردن فرصتهای ایدئال خرید و فروش داراییهای مختلف کمک میکنند.
همانطور که بالاتر هم گفتیم، اندیکاتورها بهصورت پیشفرض در پلتفرمهایی مثل تریدینگ ویو تعریف شدهاند و خیلی راحت میتوانید آنها را به نمودار قیمتی داراییهای گوناگون اضافه کنید.
با این اوصاف، اندیکاتورها بهخاطر دلایل زیر اهمیت دارند:
- شناسایی ترندها: برخی اندیکاتورها میتوانند در رابطه با ادامه پیدا کردن یا متوقف شدن یک روند در بازار اطلاعات دقیق و کاربردی ارائه کنند.
- تشخیص شرایط اشباع فروش و اشباع خرید: گاهی اوقات ممکن است قیمت بهخاطر اشباع خرید بیش از حد بالا رفته باشد که نشان میدهد بهزودی با ریزش مواجه خواهیم بود. در نقطۀ مقابل، اشباع فروش هم میتواند قیمت را بیش از حد پایین بیاورد که افزایش احتمالی قیمت را نشان میدهد. برخی اندیکاتورها برای مشخص کردن چنین شرایطی کاربرد دارند.
- تشخیص نوسان بازار: اندیکاتورهایی هستند که میتوانند مقدار نوسان موجود در بازاری مالی مرتبط با دارایی را نشان دهند.
- تأیید روند حرکتی قیمتها: خیلی وقتها ممکن است تریدر به نتیجهای رسیده باشد که از آن اطمینان صددرصد ندارد. در چنین مواقعی، میتوان از اندیکاتورها برای تأیید یا عدم تأیید تحلیل کمک گرفت.
اینجا لازم است به یک نکتۀ خیلی مهم اشاره کنیم؛ آن هم اینکه هیچ اندیکاتوری کامل و بینقص نیست! یعنی هیچ تحلیلگر کاردرستی فقط با اندیکاتورها پیش نمیرود و اینطور نیست که تمام نتیجهگیری را به سیگنالهای ارائهشده توسط آنها وابسته کند.
به بیان بهتر، اندیکاتورها ابزارهای کمکیای هستند که میتوانند کارتان را راحتتر کنند؛ ولی خب هرکسی که بهصورت حرفهای از تحلیل تکنیکال کمک میگیرد، اطلاعات ارائهشده توسط آنها را با دیگر ابزارها و تکنیکهای آنالیز ترکیب میکند تا دقت خروجی نهایی را تا جای ممکن بالا ببرد.
حالا بیایید با چند مورد از نامدارترین اندیکاتورها که برادری خود را به تحلیلگرها ثابت کردهاند، آشنا شویم.
معرفی برخی از پراستفادهترین اندیکاتورها
هزاران اندیکاتور وجود دارند و اگر برنامهنویسی بلد باشید، میتوانید برای خودتان اندیکاتوری اختصاصی بنویسید که براساس قوانین تعریفشده عمل کند. از بین این انبوه بیپایان، میخواهیم 5 مورد را که پراستفادهتر و کاربردیتر هستند معرفی کنیم.
- Moving Average (MA)
این اندیکاتور با حذف نوسانهای کوچک، به تحلیلگر کمک میکند تصویر بهتری از روند کلی حرکت قیمت روی نمودار به دست بیاورد. دو نوع اصلی این اندیکاتور عبارتند از:
- Simple Moving Average (SMA)
- Exponential Moving Average (EMA)
وقتی خط مووینگ اوریج به سمت بالا میرود، یعنی روند صعودی است و وقتی پایین میآیند، روند نزولی را نشان میدهد.
همچنین، دیگر کاربرد اندیکاتور مورد بحث این است که وقتی یک MA با بازۀ زمانی کوتاهتر یک MA با بازۀ زمانی طولانیتر را به سمت بالا قطع میکند، یک سیگنال از احتمال صعودی شدن بازار صادر خواهد کرد. برعکس این قضیه، نشاندهندۀ احتمال نزولی شدن بازار است.
- Relative Strength Index (RSI)
RSI با اندازهگیری سرعت تغییر قیمت، مناطق اشباع خرید یا فروش را مشخص میکند.
معمولاً کار با RSI به این صورت است که تحلیلگر مناطق بالای 70 را بهعنوان نواحی اشباع خرید لحاظ میکند و مناطق زیر 30 را بهعنوان نواحی اشباع فروش.
علاوهبر این، RSI میتواند برای پیدا کردن واگراییها به کار گرفته شود. به این صورت که وقتی خط RSI و نمودار قیمت جهتی مخالف یکدگیر را میپیمایند، احتمالاً یک جای کار میلنگد و قرار است تغییراتی به وجود بیایند.
- Moving Average Convergence Divergence (MACD)
این اندیکاتور هم کموبیش شبیه RSI است. تشخیص تغییرات در قدرت، جهت، مومنتوم و مدتزمان یک روند جزو اهداف و وظایف MACD تعریف شدهاند.
نحوۀ استفاده از آن هم شباهت زیادی به نحوۀ استفاده از RSI دارد. قطع شدن خطوط از بالا به پایین یا برعکس، درست مثل تقطیع آنها در RSI تفسیر میشود؛ همچنین واگرایی هم در این اندیکاتور قابل شناسایی است.
به همین دلیل، بیشتر تریدرها یا از RSI کمک میگیرند یا از MACD. کمتر دیده شده که فردی بهصورت همزمان از هر دو اندیکاتور استفاده کند!
- Bollinger Bands
بالاتر گفتیم که برخی اندیکاتورها میتوانند درجۀ نوسانی بودن بازار در هر لحظه را مشخص کنند؛ اندیکاتور Bollinger Bands در این دستهبندی قرار میگیرد. ضمناً، اندیکاتور مذکور توانایی مشخص کردن نقاط اشباع خرید و فروش را هم دارد.
تشخیص میزان نوسان با بررسی عرض این باند که روی نمودار قرار میگیرد ممکن میشود. عرض زیاد یعنی نوسان زیاد و عرض کم یعنی نوسان کم!
Bollinger Band از 3 خط یا همان باند تشکیل شده که وقتی که قیمت به باند بالایی میخورد یا وقتی از آن خارج میشود، سیگنال اشباع خرید ارسال میشود. برعکس این اوضاع، یعنی تماس قیمت با باند پایینی یا عبور از آن، نشاندهدۀ اشباع فروش و بالا رفتن احتمالی قیمت آن دارایی است.
- Stochastic Oscillator
اندیکاتور آخر لیست ما قیمت هر دارایی در لحظۀ بسته شدن آن در یک بازۀ زمانی مشخص را با محدودۀ قیمتی همان دارایی طی یک مدتزمان مشخص، مقایسه میکند.
با این کار، Stochastic Oscillator هم میتواند نقاط اشباع خرید و فروش را نشان دهد و هم مثل RSI و MACD، تغییر روند احتمالی را با قطع خطوط خود به تصویر بکشد.
نکتۀ مهم: باز هم میگوییم هزاران اندیکاتور وجود دارند که هر تحلیلگر و تریدری بسته به استراتژی و سبکی که از آن پیروی میکند، سراغ یک یا چند مورد از آنها میرود. میخواهیم بگوییم شاید متد کاری شما در آینده بهگونهای باشد که با هیچکدام از این 5 اندیکاتور (که معروف و مهم هستند) کار نداشته باشید!
حالا که اطلاعات نسبتاً کاملی دربارۀ تحلیل تکنیکال به دست آوردید، بیایید در بخش بعدی چند نکتۀ مهم دربارۀ این تحلیل را بررسی کنیم.
نکات کلیدی مرتبط با تحلیل تکنیکال
اگر قرار است از این نوع تحلیل برای بررسی وضعیت داراییهای مختلف در بازارهای مالی کمک بگیرید، باید سعی کنید یک ذهنیت خاص را در ذهن خود پرورش دهید. به همین خاطر، پیشنهاد میکنیم مقالۀ "ترید چیست و چگونه تریدر شویم؟ (راهنمای قدم به قدم)" را بخوانید تا بفهمید از چه چیزی صحبت میکنیم.
اما در کل، اینها نکاتی هستند که ما فکر میکنیم هر تحلیلگری که تکنیکال کار میکند، باید از آنها آگاه باشد:
- مفاهیم اولیه را خیلی خوب یاد بگیرید: باید بدانید پرایس اکشن چیست، به چه سطوحی مقاومت و حمایت گفته میشود و....
- سراغ اندیکاتورهای بهدردبخور بروید: پر کردن نمودار با تعداد زیادی اندیکاتور نهتنها کارراهانداز نیست، بلکه باعث سردرگمی میشود و ممکن است روی دقت تحلیل اثر منفی بگذارد. بسته به استراتژی خود و شرایط بازار، کمترین اندیکاتور ممکن را به چارت اضافه کنید و مطلقاً خود را در دام پیچیدگیهای بیجهت نیندازید.
- همهچیز را چند بار تست کنید: با استفاده از دادههایی که در اختیار دارید، درستی و تأثیرگذاری استراتژی و سبک معاملاتی خود را زیر ذرهبین ببرید. نقاط ضعف و قوت را شناسایی کرده و تمام تلاشتان را برای بهینهسازی حداکثری همهچیز به کار ببندید.
- برای مدیریت ریسک برنامۀ مطمئن بچینید: روی چارتی که مشغول تحلیل آن هستید، نقاط سیو سود و حد ضرر را مشخص کنید. اینطوری نه گرفتار طمع میشوید و نه با برداشت کورکورانه از اوضاع اجازه میدهید ضررها دمار از روزگارتان دربیاورند!
- روی کنترل احساسات خود کار کنید: دخیل کردن احساسات در تصمیمهای مرتبط با بازارهای مالی مثل خوردن سم است، به امید اینکه وضعیت مزاجی خود را بهتر کنید! همینقدر عجیب. از اشتباهات گذشتۀ خود درس بگیرید و اهمیت ویژهای برای منظم بودن قائل شوید.
- اهمیت یادگیری مداوم را از یاد نبرید: بارها گفتهایم و باز هم تأکید میکنیم که یادگیری انتهایی ندارد! مخصوصاً در حوزهای مثل تحلیل تکنیکال که دائماً در حال تغییر و پیشرفت است. زمانی را برای خواندن مقالههای آموزشی صرف کنید و در وبینارها و سمینارهای بهدردبخور شرکت کنید. مهم است که خودتان را بهروز نگه دارید؛ در غیر این صورت، بعد از مدتی خواهید دید که از همهچیز عقب افتادهاید.
اینها را گوشۀ ذهن داشته باشید و بیایید ببینیم تحلیل تکنیکال چه تفاوتهایی با تحلیل فاندامنتال دارد.
مقایسه بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
چند وقت قبل در مقالۀ "تمام چیزهایی که باید دربارۀ تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) بدانید" کامل و مفصل راجعبه این نوع تحلیل صحبت کردیم. حالا میخواهیم نگاهمان را روی فرقهای بین این دو نوع تحلیل متمرکز کنیم.
هدف نهایی هر دو روش، پیشبینی آیندۀ قیمتی داراییهای مختلف است؛ منتهی تحلیل فاندامنتال از طریق بررسی اطلاعات مختلف دنبال ارزش ذاتی هر دارایی میگردد و تحلیل تکنیکال، همانطور که بالاتر هم گفتیم، میخواهد با زیر نظر گرفتن بالا و پایین رفتن قیمت در گذشته، وضعیت احتمالی آینده را حدس بزند!
تفاوت چشمگیر دیگر اینکه تحلیل فاندامنتال بیشتر برای برنامهریزیهای بلندمدت مناسب است؛ ولی تحلیل تکنیکال میتواند برای تصمیمگیری در کوتاهمدت هم به کار بیاید.
جدول زیر کمکتان میکند درک بهتری از فرقهای بین این دو متد اصلی داشته باشید:
مورد مقایسه | تحلیل تکنیکال | تحلیل فاندامنتال |
تمرکز | قیمت و حجم معاملات | ارزش ذاتی هر دارایی |
دادههای مورد نیاز برای تحلیل | تاریخچۀ قیمت و دادههای مرتبط با حجم معاملات | اطلاعیهها و گزارشهای مالی |
افق زمانی | کوتاهمدت و میانمدت (گاهی میتوان برای بلندمدت هم از آن کمک گرفت) | بلندمدت |
هدف | پیشبینی روند حرکتی قیمت در آیندۀ نزدیک | شناسایی داراییهایی که کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی قیمت دارند |
خیالتان را راحت کنیم که هیچکدام از این دو روش بیایراد نیستند؛ یعنی اینطور نیست بگوییم که (مثلاً) تحلیل تکنیکال خوب است و فکر کنید مو لای درز نتایج آن نمیرود!
و اما اینکه اصلاً نمیتوانیم یکی را بهعنوان روش بهتر انتخاب کنیم! هم تحلیل تکنیکال، هم تحلیل فاندامنتال، هرکدام خصوصات مثبت و منفی مختص خودشان را دارند و فعالان بازارهای مالی باید بسته به شرایط ویژۀ خود، سراغ گزینهای بروند که بیشترین بازدهی را برای آنها رقم خواهد زد.
در نهایت باید به این موضوع هم اشاره کنیم که درصد زیادی از تریدرها و سرمایهگذارها، بهصورت ترکیبی از هر دو متد کمک میگیرند؛ به این ترتیب، امکان اتخاذ تصمیمهای هوشمندانه و حسابشده به وجود میآید.
در بخش بعدی به خصوصیات مثبت و منفی تحلیل تکنیکال میپردازیم و یواشیواش مقاله را به پایان میبریم.
تحلیل تکنیکال چه مزایا و معایبی دارد؟
مثل هرچیز دیگری، تحلیل تکنیکال هم مزیتها و ایراداتی دارد که لازم میدانیم در این مقاله راجعبه آنها صحبت کنیم.
مزایا
از مهمترین مزایای این نوع تحلیل میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- عینی بودن
- فراهم آوردن امکان تصمیمگیری سریع
- تصویرسازی از وضعیت هر دارایی در بازارهای مالی
- امکان استفاده در انواع بازارهای مالی و هرجایی که دادههای لازم از گذشتۀ قیمت وجود داشته باشند
- انطباقپذیری با اوضاعواحوال گوناگون بازار در شرایط مختلف
و اما معایبی که نباید از آنها غافل شویم.
معایب
اینها اصلیترین ایرادات تحلیل تکنیکال هستند:
- دقیق نبودن سیگنالهای بسیاری از اندیکاتورها
- امکان متفاوت بودن برداشتها از یک چارت (در نقطۀ مقابل عینی بودن قرار میگیرد)
- تأثیرپذیری زیاد از احساسات مقطعی در بازار و سرمایهگذارها
- کاهش کارآمدی در مواقع نوسانهای شدید
حالا خودتان دو دو تا چهار تا کنید و ببینید آیا این متد به کارتان میآید یا نه! بیایید مقاله و گفتههایمان را جمعبندی کنیم.
تحلیل تکنیکال: وقتی نمودارهای قیمتی حکم گوی پیشگوها را دارند
در این مقاله، تمام زیروبم مبحث تحلیل تکنیکال را بررسی کردیم و امیدواریم توانسته باشیم هرآنچه لازم است دربارۀ آن بدانید را منتقل کنیم.
گفتیم این نوع تحلیل خیلی پیچیده نیست و اگر سراغ منابع خوب بروید، میبینید که چه روال و اصول جالبی دارد. منابع خیلی زیادند و در بین آنها، آموزشهای آبکی هم بهوفور وجود دارند.
به همین خاطر، توصیه میکنیم اول مفاهیم و قواعد اولیه را با خواندن مقالات و دیدن ویدیوهای یوتیوب یاد بگیرید و بعد به فکر دورهای بیفتید که نظر مثبت اغلب شرکتکنندگان را جلب کرده است؛ ضمن اینکه حتماً باید سوابق استاد دوره را هم با دقت بررسی کنید تا مطمئن شوید قرار نیست وقت خود را با شنیدن حرفهای صد من یه غاز هدر بدهید!
اگر اطلاعات ارائهشده در این مقاله را ارزنده میبینید، لینک آن را برای دوستان خود بفرستید تا آنها هم با تحلیل تکنیکال آشنا شوند.