استراتژیهای معاملاتی در بازار فارکس، مجموعهای از ابزارها و تکنیکها هستند که مبنای تصمیمات تریدرها و معاملهگرانِ فارکس قرار میگیرند. فعالیت در فارکس به عنوان بزرگترین بازار مالی جهان - بیش از شش هزار میلیارد یا شش تریلیون دلار گردش سرمایه! - با بیشمار روش و تکنیک مختلف امکانپذیر است و انعطافپذیری فوقالعادهای دارد. هر تریدری با سبک و سیاق خودش میتواند روشهای مختلف را بهکار بگیرد و بهاصطلاح، سیستم معاملاتی خودش را بسازد. در این مطلب به تعدادی از مرسومترین استراتژیهای معامله در بازار فارکس اشاره کرده و نکاتی را گوشزد میکنیم که درکشان برای هر تریدر حرفهای و موفقی ضروری است. اگر هم احساس میکنید هنوز آنطور که باید با بازار فارکس آشنا نیستید، توصیه میشود به مطلب راهنمای شروع سرمایهگذاری در بازار فارکس سری بزنید و با یکسری از مفاهیم و اصطلاحات اساسی این بازار آشنا شوید.
نحوه تدوین استراتژیهای معاملاتی در بازار فارکس
فرایند انتخاب استراتژی معاملاتی مناسب، اطلاعات و جزئيات مفیدی در اختیارمان میگذرد. اطلاعاتی که تصویر و شناخت ما را نسبت به تریدری که دوست داریم باشیم تکمیل کرده و افق دیدمان را نسبت به انتخابهای موجود باز میکند. در این پروسه یاد میگیریم که شرایط و ترجیحاتمان را بسنجیم و از میزان وقت و سرمایهای که قرار است به فارکس اختصاص دهیم باخبر شویم.
در ضمن اجازه بدهید همین ابتدای کار آب پاکی را روی دستمان بریزیم. یک استراتژی معاملاتی موفق، لزوماً یک استراتژی پیچیده و چندلایه و زیادی پیشرفته نیست! در واقع، سیستم معاملاتی شما در فارکس، میتواند بینهایت ساده و سرراست و در عین حال پربازده باشد. برای تعیین استراتژی معاملاتی در فارکس میتوان به کلیات زیر توجه کرد:
- ترجیح میدهیم معاملات ما در چه بازهٔ زمانی گنجانده شوند؟ (روزانه، هفتگی، یکساعته و …).
- برای بررسی بازار و تحلیل نمودارها چقدر وقت میگذاریم؟ (روزی یک بار، دائم در حال رصد یا …)
- مقیاس و اندازهٔ معاملاتمان در چه حدی است؟ (در حوالی چند دلار یا چندصددلار یا …)
- روی چه جفتارزهایی بیشتر تمرکز داریم؟ (جفتارزهای اصلی، فرعی، طلا یا …)
رایجترین استراتژیهای معاملاتی در بازار فارکس
در موازات آشنایی با کلیات معاملهگری در فارکس و برآورد میزان وقت و سرمایهای که داریم، کافیست در مورد استراتژیها و روشهای موجود مطالعه کنیم، روی سادهترینها مسلط شویم و آنهایی را که با شرایطمان سازگارند مد نظر بگیریم. لازم به یادآوریست که اکثر روشها و اطلاعاتی که در این مطلب از آنها صحبت میکنیم، برای سایر بازارهای مالی مثل بازار بورس یا بازار ارزهای دیجیتال هم مصداق دارند و از مفاهیم مشترکی بهره میبرند. فراموش نشود که برای کار در بازار فارکس، به ساخت اکانت در یکی از صرافیهای معتبر نیاز خواهید داشت. حالا برسیم به اصل ماجرا و به اتفاق، وارد قلمروی معامله در فارکس بشویم.
استراتژی معاملاتی کوتاهمدت در بازار فارکس: اسکالپینگ
استراتژی اسکالپینگ (Scalping) مخصوص علاقمندان به تریدهای کوتاهمدت و سریع و سیر است. اسکالپرها در آنِ واحد چند ترید مختلف را باز میکنند و در تلاشند که از تمام حرکات بازار سودآوری داشته باشند. البته هرکدام از این تریدها، بهتنهایی سود قابل توجهی ندارد و شاید از حد چند سنت یا یکی دو دلار فراتر نرود. اما برایند کلی آنها میتواند در یک بازهٔ زمانی چند ساعته یا یک روزه، به عدد مطلوبی برسد.
تریدرهایی که از استراتژی معاملاتی اسکالپینگ استفاده میکنند - به اصطلاح اسکالپرها - با تاکتیک قطرهقطره جمع گردد پیش میروند و برای رسیدن به بیشترین بازدهی در کوتاهترین زمان ممکن از کوچکترین بازههای زمانی یا بهاصطلاح تایمفریمهای (Time Frames) بازار مثل تایمفریمهای ۵ دقیقه یا ۱ دقیقه استفاده میکنند.
حواسمان باشد که استراتژی اسکالپینگ، تمرکز و سرعت عمل بالایی میطلبد و در سایهٔ استفاده از اهرم، هر معاملهای چه کوچک و چه بزرگ، میتواند ضررهای سنگینی به افراد وارد کند. بنابراین توصیه میکنیم که هرگز با اکانت واقعی (Real Account) به آزمایش اسکالپینگ نپردازید و مدتی با یک حساب دمو (Demo Account) تمرین و قلقگیری کنید. البته این توصیه را باید در مورد تمام استراتژیهای معاملاتی فارکس جدی گرفت. یعنی در مرحلهٔ تست استراتژی، تا جای ممکن با سرمایهٔ واقعی وارد نشوید!
بهترین بازههای زمانی برای استراتژی اسکالپینگ
برای تبدیل شدن به یک تریدر کوتاهمدت موفق (یا اسکالپر یا دیتریدر)، باید با پرمعاملهترین و شلوغترین بازههای زمانی در بازار فارکس آشنا باشید. چون در این بازهها و ساعات خاص از شبانهروز، حجم معاملات در بیشترین حالت ممکن هستند و در نتیجه اسپرد (Spread) یا کمیسیون آنها در پایینترین حد ممکن است. در غیر اینصورت، اسپردهای بالا به شما ضرر میزنند و عملاً سود حاصل از اسکالپینگ را خنثی و حتی منفی میکنند. در بازههای زیر حجم معاملات مناسب و اسپردها تا حدی پایینتر است:
- از ۸ صبح تا ۱۲ ظهر (به وقت GMT یا UTC) که صرافیهای لندن و نیویورک باز هستند.
- از ۱۹ غروب تا ۲ صبح (به وقت GMT یا UTC) همزمان با فعالیت صرافیهای سیدنی و توکیو.
- از ۳ صبح تا ۴ صبح (به وقت GMT یا UTC) و باز بودن صرافیهای توکیو و لندن.
برای تبدیل ساعت گرینویچ GMT به وقت ایران، کافیست ۳:۳۰ ساعت به آنها اضافه کنید. در ضمن دقت کنیم که موارد بالا یکسری قوانین سفت و سخت و تغییرناپذیر نیستند و شما برای معامله محدود به آنها نیستید. اما به تجربه ثابت شده که رونق بازار در این زمانها بیشتر و نرخ اسپردها پایینتر است. به عنوان مثال، سه جفتارز مهم AUD/USD و EUR/USD و USD/JPY در این زمانها کمترین اسپرد ممکن (۰/۷ پیپ) را دارند که برای معاملات سرعتی و پرتعداد - به سبک اسکالپینگ - ایدهآل است.
هر بروکری مناسب اسکالپ نیست!
اسکالپرها هم مانند سایر تریدرهای فارکس، باید در انتخاب بروکر مناسب حسابی دقت کنند. چرا که بعضی از بروکرها، قوانین خودشان را برای نرخ اسپرد دارند و از اسپردهای شناور یا پایین پشتیبانی نمیکنند. خوشبختانه این اطلاعات با یک مطالعه مختصر از وبسایت رسمی بروکرها قابل دریافت است و دادههای لازم برای مقایسه و تصمیمگیری در دسترس قرار دارد.
برای کاربران ایرانی، بروکرهای لایت فارکس، آلپاری، ویندزور و کپیتال اکستند، گزینههای خوب و کماسپردی هستند. فقط دقت کنید که نوع اکانت یا حساب شما هم نکتهٔ دیگریست که باید با استراتژی انتخابی شما هماهنگی داشته باشد. مثلاً در بروکرهای آلپاری و لایت فارکس، کمترین اسپرد مخصوص اکانتهای ECN بوده و برای اسکالپینگ کاملاً ایدهآل هستند. در انتها یادآور شویم که آموزش اسکالپینگ، روشهای متعددی دارد و یک مقالهٔ جداگانه میطلبد که در آینده به آن خواهیم پرداخت.
استراتژی معاملاتی کوتاهمدت در بازار فارکس: دی تریدینگ
ترید روزانه یا دی تریدینگ (Day Trading) به گونهای از استراتژیهای معاملاتی فارکس اشاره میکند که بستن و باز کردن معاملات در طی یک روز انجام میشود. یعنی معاملات روزانه نه آنچنان طولانی و بلندمدتند و نه مثل استراتژی اسکالپ، به شکلی افراطی سرعتی و لحظهای و استرسزا هستند. البته نباید فراموش کنیم که دیتریدینگ هم پتانسیل ورود به معاملات متعدد را دارد و هرچه تعدد معاملات بیشتر باشد، ریسک ناشی از اشتباهات هم سنگینتر خواهد بود.
دیتریدرها بیش از اسکالپرها به وضعیت کلی نمودار توجه میکنند و با تحلیل تکنیکال سر و کار بیشتری دارند و همچنین نیمنگاهی هم به اخبار اقتصادی جهان میاندازند. نکتهای که بین دیتریدرها و اسکالپرها مشترک است، توجه به حجم معاملات و نقدینگی (Liquidity) و نوسانات (Volatility) بازارهاست. دلیل اهمیت حجم معاملات را که قبلا اشاره کردیم و گفتیم که یک بازار پررونق، از کمیسیونها و اسپردهای ارزانتری برخوردار است.
اهمیت نوسانات زیاد هم یک دلیل بسیار ساده دارد. برای معاملهگران کوتاهمدت (اسکالپ، دیتریدینگ، سوئینگ تریدینگ) هرچه بازار متلاطمتر و پرنوسانتر باشد، امکان سودآوری بیشتر است. برای آگاهی از یکسری نکات، توصیه میکنیم به مطلب استراتژیهای معاملاتی در بازار ارزهای دیجیتال هم مراجعه بفرمایید.
استراتژی معاملاتی میانمدت در بازار فارکس: سوئينگ تریدینگ
سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) یکی از رایجترین استراتژیهای معاملاتی در بازار فارکس است که هم برای معاملات کوتاهمدت و هم میانمدت جواب میدهد. در استراتژیهای سوئینگ تریدینگ، معاملات شما میتواند تا چند روز به طول انجامیده و منطق کلی آنها موجسواری بر فراز و فرودهای بازار است. بنابراین در این شیوه، با نقاط چرخش قیمت یا همان پیوتها (Pivot) یا قلهها و درههای بازار به شدت سر و کار داریم و باید با اصول و مبانی تحلیل تکنیکال آشنا باشیم. در مقالهٔ استراتژیهای معاملاتی در بازار بورس بهطور مفصل به تعریف ماهیت پیوتها پرداختهایم اما برای یادآوری، منظورمان از پیوت، همان چرخشهای محسوس و قابل توجه قیمت در نمودار است. چیزی شبیه به شکل زیر:
منطق سوئینگ تریدینگ در این حقیقت نهفته است که بازار هیچوقت دائما در یک جهت خاص پیش نمیرود و همیشه در معرض چرخش یا به اصطلاح ریورسال (Riversal) یا تغییر روند قرار دارد. هدف ما به عنوان سوئينگ تریدر همراهی با امواج بازار و سودآوری در هر دو جهت است. یعنی جایی که یک بازار صعودی شروع به چرخش به پایین و ریزش میکند، ما بهدنبال معاملات فروش هستیم و وقتی یک بازار نزولی دچار تغییر روند میشود و شروع به صعود میکند، ما به دنبال معاملات خرید خواهیم بود. در شکل زیر ملاحظه میشود که در نیمهٔ اول بازار که روند صعودی حاکم است، معاملات Buy در اولویت قرار دارد و در نیمهٔ دوم که بازار نزولی شده، معاملات Sell انتخاب بهتر و سودآورتری هستند.
تفاوت دو استراتژی دی تریدینگ و سوئينگ تریدینگ
تفاوت بنیادی دیتریدرها و سوئینگتریدرها در این است که گونهٔ اول معاملاتشان را در طی یک روز میبندند و گروه دوم ممکن است تا چند روز آنها را حفظ کنند. بنابراین تریدرهای روزانه، برای به سرانجام رسیدن معاملات انتظار کمتری میکشند اما از آن طرف وقت و انرژی بیشتری پای نمودار میگذارند. سوئینگ تریدرها ممکن است به دنبال یک چرخش چند روزهٔ بازار باشند و مثلاً امروز معاملهٔ خرید یا فروششان را فعال کنند و در روزهای آینده نیازی به چشم دوختن به اتفاقات بازار نداشته باشند. در کل برای مقایسهٔ این دو شیوه میتوان گفت که دیتریدینگ یعنی سودهای کمتر و سریعتر با وقت و انرژی بیشتر و سوئینگ تریدینگ یعنی سودهای درشتتر در زمان طولانیتر و با صرف وقت و انرژی کمتر.
استراتژی معاملاتی بلندمدت در بازار فارکس: پوزیشن تریدینگ
اگر اسکالپینگ و دی تریدینگ را کوتاهمدت و سوئينگ تریدینگ را در دستهٔ استراتژیهای میانمدت دستهبندی کنیم، پوزیشن تریدینگ (Position Trading) یا معامله بر اساس حفظ موقعیت، یکی از استراتژیهای معاملاتی بلندمدت در فارکس است. پوزیشن تریدرها به دنبال تغییرات چشمگیر قیمت و سودهای کلان در درازمدت هستند و کاری به نوسانات و تلاطمهای بازار ندارند. بنابراین یک پوزیشن تریدر، ممکن است موقعیت یا پوزیشن معاملاتیاش را هفتهها، ماهها و حتی سالها نگه دارد و خودش را درگیر اتفاقات کوتاه مدت نکند.
بدیهیست که این شیوه معامله در بازار فارکس، کمترین میزان وقت و انرژی را میگیرد و مثل استراتژیهای اسکالپینگ و روزانه، نیازی به نظارت دائم بر بازار ندارد. اما لازم به اشاره است که پوزیشن تریدرها، معمولاً با سرمایههای درشتتری سر و کار دارند و باید به اصول و مبانی تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و راه و چاه مدیریت سرمایه آشنایی کامل داشته باشند.
استراتژی معامله در فارکس با سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایتی و مقاومتی یکسری سطوح فرضی هستند که قیمت نسبت به آنها - در گذشتهٔ نمودار - واکنش نشان داده و در حوالی آنها دچار چرخش یا تغییر جهت شده است. تریدرهای بسیاری برای تقویت تحلیل خود یا به قصد شناسایی نقاط ورود و خروج به معامله، این سطوح را مبنا میگیرند تا دید واضحتر و عملیتری به بازار داشته باشند. در دو استراتژی بعدی خواهیم دید که چطور میتوان سطوح حمایت (Support) و مقاومت (Resistance) را در تحلیل تکنیکال به کار برد.
استراتژی بازگشت از سطح حمایت
سطح حمایت (Support) یک خط افقی فرضیست که نمودار قیمت بارها به حوالی آن سقوط کرده و دوباره به سمت بالا برگشته است. یعنی درست مثل اینکه قیمت، با برخورد به این سطح کمانه (Bounce) کرده و نتوانسته از آن عبور کند. حالا هرچه تعدد این برخوردها بیشتر بوده باشد، فرض را بر این میگذاریم که با یک سطح حمایتی قویتر و معتبرتر مواجه هستیم.
بر همین اساس است که تریدرها در حوالی سطوح حمایت، به دنبال معاملات خرید میگردند. چون در نظر آنها، ریزش بازار در حوالی یک حمایت قوی، متوقف شده و قیمت به سمت بالا برمیگردد و موقعیت خرید فراهم میشود. مگر اینکه نشانههایی مبنی بر احتمال شکست سطح حمایتی وجود داشته باشد و مجبور شویم تکنیک متفاوتی مد نظر بگیریم.
استراتژی بازگشت از سطح مقاومت
این استراتژی با سطوح مقاومت (Resistance) سر و کار دارد و دقیقا عکس استراتژی قبلی عمل میکند. سطح مقاومت یک خط فرضی است که قیمت بارها به حوالی آن صعود میکند اما توانایی عبور از آنرا ندارد. درست مثل یک سقف ضخیم که جلوی عبور قیمت از یک رقم خاص را میگیرد. بنابراین تریدرها در حوالی سطح مقاومت به دنبال فرصتهای فروش میگردند. چون بر این باورند که روند صعودی بازار زور لازم را برای شکستن این سطح ندارد. بهعبارت دیگر تقاضای خریداران نمیتواند قیمت را از آنچه که هست گرانتر کند و بازار چارهای جز ریزش و کاهش قیمت ندارد.
در شکل زیر ماهیت سطوح حمایت و مقاومت در یک برهه از نمودار قابل ملاحظه است:
مدیریت سرمایه با کمک سطوح حمایت و مقاومت
همانطور که ملاحظه میکنید، استراتژیهای معاملاتی در بازار فارکس میتوانند فوقالعاده سرراست باشند و از منطق سادهای پیروی کنند. سطوح حمایت و مقاومت هم جزو همین استراتژیها و ابزارها هستند که علاوه بر ایجاد دید مناسب از رفتار احتمالی بازار، امکان تعیین حد سود (Take Profit) و حد ضرر (Stop Loss) را فراهم میآورند. کافیست که حالات زیر را در ذهن داشته باشید:
- در بازار نزولی، حد ضرر را چند پیپ پایینتر و نقطهٔ ورود را چند پیپ بالاتر از سطح حمایت قرار میدهیم.
- در بازار صعودی، حد ضرر را چند پیپ بالاتر و نقطهٔ ورود را چند پیپ پایینتر از سطح مقاومت میگذاریم.
شکل بالا شرایط یک بازار در حال ریزش را نشان میدهد که با برخورد به سطح حمایت یا Support کمانه کرده و موقعیت ورود به یک معاملهٔ خرید (Buy) را فراهم کرده است. در خصوص بازار صعودی هم عکس همین اتفاق با برخورد به سطح مقاومت یا Resistance میافتد و با ریزش بازار، شرایط یک معاملهٔ فروش (Sell) بوجود میآید. اما از آنجایی که هیچ چیزی در بازارهای مالی تضمینشده و صددرصد نیست، باید حواسمان به تعیین حد ضرر (Stop Loss) یا SL باشد.
استراتژی شکست سطوح حمایت و مقاومت (Breakout)
در مثالهای قبلی به حالاتی اشاره شد که بازار توان شکستن و عبور از سطوح حمایت و مقاومت را نداشت. اما از آنجایی که بازار، موجودی غیرقابلپیشبینی و غافلگیرکننده است، تریدرها یاد میگیرند که برای انواع سناریوها و حالات آماده باشند. یکی از این حالات غلبهٔ بازار و شکست سطوح حمایت یا مقاومت و عبور قیمت از آنهاست.
مثلاً در یک بازار صعودی، یک سطح مقاومت قدرتمند که بارها قیمت را مهار کرده و خریداران حریفش نشدهاند، ناگهان میشکند (Breakout) و قیمت به سطح بالاتری وارد میشود. یا در یک بازار نزولی، یک سطح حمایت قوی، آنقدر مورد حملهٔ فروشندگان و ریزش بازار قرار میگیرد تا بالاخره میشکند (Breakdown) و قیمت از آن عبور و بازار ریزش میکند.
در شکل زیر ملاحظه میکنید که بازار بعد از مدتها نوسان بین دو سطح حمایت و مقاوت، بالاخره سطح حمایت را شکسته و دچار یک ریزش قابل توجه شده است. به عبارت دیگر از حالت یک بازار بلاتکلیف یا Range، به یک بازار دارای روند و نزولی (Bearish) تغییر کرده است.
ملاحظه میکنید که در شکل زیر، بازار جفتارز یورو به دلار (EUR/USD) بعد از دو سه بار برخورد، از سدِ سطح مقاومت عبور کرده و تبدیل به یک بازار صعودی (Bullish) شده است.
استراتژی معامله در نواحی اشباع خرید و اشباع فروش
از جمله حالات رایج در بازارهای مالی و خصوصاً بازار فارکس، دو حالت اشباع خرید و اشباع فروش هستند. در اشباع خرید (Overbought)، حجم معاملات خریداران به حد بسیار بالایی میرسد و گنجایش بازار از معاملات خرید اشباع میشود و جایی برای باز هم گرانتر شدن قیمت وجود ندارد. از آنجایی که در پس هر صعود یک نزول حتمی نهفته است، تریدرها بهمرور احساس خطر میکنند و احتمال میدهند که بازار در آستانهٔ ریزش است. همین قضیه تعداد معاملات Buy را کاهش داده و به تعداد فروشندگان و معاملات فروش میافزاید.
عکس این قضیه هم در مورد اشباع فروش (Oversold) صادق است. بعد از یک کاهش قیمت و ریزش قابل توجه، تعداد فروشندگان بهتدریج کمتر میشود. چون انتظار میرود که بعد از یک ریزش چشمگیر، بازار در آستانهٔ صعود باشد. همین امر تعداد معاملات خرید را کمکم زیاد میکند و جهت بازاری که تا الان نزولی بود، به سمت بالا تغییر میدهد. حالا خواهیم دید که برای تشخیص اشباع خرید و اشباع فروش چه راهکاری وجود دارد؟
اندیکاتور RSI برای معامله در فارکس
برای تشخیص ورود به بازار به اشباع خرید و فروش اندیکاتورهای مختلفی وجود دارد که یکی از پرکاربردترینشان اندیکاتور RSI است. این اندیکاتور با یکسری محاسبات ریاضی، ورود بازار به نقطهٔ اشباع را تشخیص میدهد و کار را برای تریدرها به مراتب آسانتر میکند. اندیکاتور RSI دارای دو سطح مختلف است. سطح ۳۰ درصد در پایین و ۷۰ درصد در بالا. وقتی نمودار این اندیکاتور در بالای سطح ۷۰ درصد باشد، بازار در حالت اشباع خرید (Overbought) است و تریدرها به دنبال موقعیت فروش میگردند. و وقتی نمودار در زیر سطح ۳۰ درصد باشد، بازار در منطقهٔ اشباع فروش (Oversold) قرار دارد و تریدرها با احتمال صعود بازار، موقعیتهای خرید را مد نظر قرار میدهند.
با دقت به پنجرهٔ پایینی که مخصوص اندیکاتور RSI است، میبینم که ورود بازار به منطقهٔ زیر ۳۰٪ و اشباع فروش، باعث تغییر روند و شروع یک حرکت صعودی قابل توجه شده است. در همین شکل مشخص است که بازار بعد از یک مدت طولانی - به تاریخهای زیر شکل دقت کنید - به منطقهٔ بالای ۷۰٪ و اشباع خرید وارد شده و از آنجا به بعد مجدداً شروع به ریزش کرده است. بنابراین میتوان از اندیکاتور RSI به عنوان یک ابزار کاربردی در تدوین استراتژیهای معاملاتی در بازار فارکس استفاده کرد. شکل زیر هم یک مثال دیگر از عملکرد این اندیکاتور را نشان میدهد:
استراتژی هج کردن در بازار فارکس (Hedging)
هج کردن بیش از اینکه یک استراتژی معاملاتی در بازار فارکس باشد، یک تکنیک مکمل و یک راهکار برای مدیریت سرمایه و کنترل ریسک است. به این معنا که در کنار سایر استراتژیهای شما قرار میگیرد و برای تصمیمات شما زمان میخرد و مثل یک سوپاپ اطمینان، ضررهای ناگهانی و حرکات افسارگسیختهٔ بازار را مهار میکند.
منطق هج کردن اینست که برای یک جفتارز واحد، یک معاملهٔ فروش و یک معاملهٔ خرید بهطور همزمان باز میکنیم. دو ترید همزمان یا بسته به موقعیت با اختلاف زمانی کوتاه. این دو معامله در خلاف جهت هم هستند و بدیهیست که با حرکت بازار به هر سمت، یکی از آنها سود و دیگری ضرر میکند. یعنی میتوان گفت که عملاً برایندشان صفر است. البته به شرطی که از یک لات (Lot) و اهرم یکسان برای هردو استفاده شود.
چه زمانی از تکنیک هج کردن استفاده میکنند؟
این ترفند میتواند در شرایط مختلفی به کارمان بیاید. مثلاً بازاری را تصور کنید که در آستانهٔ یک حرکت طوفانی و شروع یک روند قدرتمند است و شما بر اساس استراتژی معاملاتی خود یک معاملهٔ خرید باز کردهاید. اما یک سری اتفاقات غیرمترقبه افتاده و موفقیت معاملهٔ شما در هالهای از ابهام قرار میگیرد. یعنی ممکن است جفتارز مورد نظر به جای صعود، شروع به ریزش کند و هر آنچه رشته کرده بودید پنبه شود.
اینجاست که برای تسلط بر اوضاع و ایجاد مهلت بیشتر، از تکنیک هج کردن استفاده میکنیم. یعنی در این مثال یک معاملهٔ فروش باز میکنیم تا در ادامهٔ کار، شواهد بیشتری در مورد رفتار احتمالی بازار بدست بیاوریم و تصمیم بهتری بگیریم. اگر بازار در هر سمتی شروع به حرکت کرد، معاملهٔ خلاف جهت را میبندیم و یک نفس راحت میکشیم. یعنی اگر طبق پیشبینی اولیهٔ ما صعودی شد، معاملهٔ فروش را میبندیم و اگر برخلاف پیشبینیِ ما شروع به ریزش کرد، از معاملهٔ خریدمان خارج میشویم.
در شکل زیر ملاحظه میشود که تریدر با شکست یک سطح حمایتی وارد یک معاملهٔ فروش شده اما بازار بعد از مدتی شروع به صعود میکند و موفقیت معاملهٔ قبلی به خطر میافتد. بنابراین تریدر در چند کندل بعدی یک معاملهٔ خرید باز میکند (از ابتدای فلش سبز) تا اگر روند بازار به کلی تغییر کرد، ضرر معاملهٔ اولش با سود این معامله تا حدی مهار شود. اما بازار بعد از یک حرکت صعودی کوتاه، دوباره شروع به ریزش میکند و تریدر به محض اطمینان از ادامهٔ روند نزولی، از معاملهٔ خرید خارج میشود.
جمعبندی
در این مطلب به بخش کوچک اما مهمی از استراتژیهای معاملاتی در بازار فارکس اشاره کردیم. بازار عظیمالجثهای مثل بازار فارکس، اقیانوسی از حالات و احتمالات مختلف است و میتواند برای کارکشتهترین تریدرها هم سرگیجهآور باشد. بدین ترتیب داشتن یک سری اصول و چهارچوبهای مشخص در قالب یک استراتژی معاملاتی و بهبود تدریجی آنها، عملاً تنها راه نجات و مطمئنترین مسیر موفقیت خواهد بود. پس اگر برای سرمایهگذاری در بازارهای مالی جدی هستید، هرچه زودتر دست به کار شوید و سیستم معاملاتی خودتان را با کمک سادهترین استراتژیهای ممکن تدوین کنید. ما در مجموعهٔ بیتکورس با مطالب، دورهها و وبینارهای تخصصی در این مسیر پرفراز و نشیب در کنارتان خواهیم بود.