پیدایش فناوری بلاکچین و رونق ارزهای دیجیتال یا همان رمزارزها (Cryptocurrencies)، بیتردید یکی از شگفتانگیزترین ماجراهای قرن بیست و یکم است. داستانی که در سال ۲۰۰۸ با بیتکوین (Bitcoin) و خالق ناشناخته و مرموزش به اسم مستعار ساتوشی ناکاماتو (Satoshi Nakamoto) آغاز شد و در نهایت به شکلگیری یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان بدل گشت. در این مطلب به مسیر تکامل بیتکوین و بلوغ ارزهای دیجیتال و رویدادهای مهمی که در قلمروی کریپتو رخ دادند میپردازیم. پس اگر شما هم جزو علاقمندان به سرمایهگذاری در بازارهای مالی هستید یا نسبت به آخرین فناوریهای روز کنجکاوید، با این مطلب همراه باشید.
ماجرای پیدایش ارزهای دیجیتال
مبدأ فناوری بلاکچین و پیدایش نخستین ارز دیجیتال یعنی بیتکوین (Bitcoin)، به سال ۲۰۰۸ میلادی نسبت داده شده است. اما کمتر کسی از پیشینهٔ قدیمیتر این ماجرا و تلاشها و پروژههای ناکامی که پشت این رخداد بوده باخبر است. بیتکوینی که امروز - به عنوان بزرگترین ارز دیجیتال دنیا - دربارهاش صحبت میکنیم، نوادهٔ چندین پروژهٔ جاهطلبانه و نیمهتمام است.
عدهای از تاریخنگاران حوزهٔ فناوری، بر این باورند که دانشمندان هلندی، نخستین کسانی بودهاند که در زمینهٔ ارزهای دیجیتال کار کردهاند. اما عدهٔ بیشتری از کارشناسان، نظر متفاوتی دارند. آنها بر این باورند که اولین پیشگام و قافلهسالار ارزهای دیجیتال، کسی نیست جز دیوید چام (David Chaum)، دانشآموختهٔ دکترای کامپیوتر از دانشگاه برکلی. شاهدشان هم مقالهٔ جنجالی چام است که در ۱۹۸۲ به چاپ رسید و فنداسیون فناوری بلاکچین را بنیان گذاشت.
دیوید چام با اختراع فرمولی موسوم به فرمول کورکننده یا Blinding Formula یکی از بزرگترین خدمات را به دنیای ارزهای دیجیتال کرد. فرمول تازهٔ او میتوانست با استفاده از فرایندهای پیچیدهٔ رمزنگاری (Cryptography) و رمزگذاری (Encryption)، توکنها، سکهها یا همان داراییها دیجیتال را، بدون نیاز به یک مرکز کنترلِ متمرکز و با امنیت کامل، بین یک مبدا و مقصد مشخص جابجا کند. یعنی اولین تراکنش غیربانکیِ تاریخ با نهایت امنیت!
نیاکان بیتکوین و نخستین ارز دیجیتال!
محصول این آزمایش، پیدایش یک ارز دیجیتال به نام eCash بود. بدین ترتیب، اولین ارز دیجیتال تاریخ در ۱۹۹۰ و توسط کمپانی خودِ دیوید چام به اسم DigiCash بوجود آمد. به محض معرفی eCash، شاخک کمپانیهای بزرگی مثل مایکروسافت شروع به جنبیدن کرد. اما چند سال بعد و بهدلیل کمبود بودجه، دیوید چام کرکرههای شرکتش را پایین داد و تلاشهایش - در ظاهر - به جایی نرسید.
با اینحال دیوید چام، کار خودش را کرده بود و سرنوشت فناوریهای آینده را رقم زده بود. او مسیر توسعهٔ ارزهای دیجیتال و شکلگیری بازار کریپتو را هموار ساخته بود. بعد از این ماجرا، افراد دیگری هم وارد گود شدند و در اواخر دههٔ ۹۰ پروژههایی مثل EGold و Bit Gold را با هدف ایجاد یک توکن یا ارز دیجیتالی برای مبادلات طلا بوجود آوردند.
در نهایت این پروژهها هم با شکست مواجه شدند، اما مجموعهٔ این تلاشها و آزمون و خطاها، الهامبخش سایر دانشمندان و متخصصان شد و دنیای ارزهای دیجیتال را یک قدم دیگر به لحظهٔ موعود نزدیک کرد. تا اینکه سر و کلهٔ شخصی با هویت ناشناس و نام مستعار پیدا شد و توکن جدیدی به اسم Bitcoin اختراع کرد.
پیدایش بیتکوین و بلوغ ارزهای دیجیتال
سالها بعد از پروژههای ناکامی مثل eCash و EGold و Bit Gold فردی با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو از طریق یک وبسایت، یک سیستم الکترونیکی جدید را برای انتقال امن و نامحدود پول در سرتاسر جهان مطرح کرد. او با الهام از پروژهٔ توکنهای طلا، ارز دیجیتالی به اسم بیتکوین (Bitcoin) ابداع کرد و مقدارش را - به عنوان یک منبع و اندوختهٔ محدود مثل طلا - برابر با ۲۱ میلیون واحد قرار داد.
از آنطرف هم یک مکانیزم جدید به اسم Proof of Work یا بهطور مخفف PoW بوجود آورد که کارش تأیید تراکنشها توسط کل اعضای شبکهٔ بیتکوین بود. جالب اینجاست که این ایده هم، از یک پروژهٔ ناکام دیگر به اسم Hashcash سرچشمه میگرفت که کارش غربال و شناسایی هرزنامهها یا ایمیلهای Spam بود.
حالا این مکانیزم «اثباتِ کار» یا PoW چطور کار میکرد و ارتباطش با فناوری بلاکچین چه بود؟ پروتکل اثباتِ کار، کامپیوترها را مجبور میکرد که یک معمای الگوریتمی و محاسباتی پیچیده را حل کنند. کامپیوترهایی که این کار پردازشی را انجام میدادند، اجازهٔ تأیید تراکنشهای جدید را روی شبکهٔ بلاکچین داشتند و اصطلاحاً، یک بلوک جدید از تراکنشهای انجامگرفته میساختند. بنابراین کل شبکهٔ بلاکچین، مثل یک دفتر و سررسیدی بود، که همهٔ خرید و فروشها و فاکتورها در آن ذخیره شده و در اختیار تمام اعضای شبکه قرار دارد.
روزی که معدنچیها دست به کار شدند!
گفتیم که این شبکهٔ بلاکچین، حاوی تمام تراکنشهای انجام گرفته بود و آنها را در معرض دید تمام اعضای شبکه میگذاشت. به تدریج برای اشاره به کامپیوترهایی که این پردازش را انجام میدادند از اصطلاح Miner یا معدنچی استفاده شد و هر کامپیوتری که زحمت حل الگوریتمها و تأیید تراکنشها را به خودش میداد، بهعنوان پاداش، مقداری بیتکوین یا BTC میگرفت.
و قرار بود این روند تا آنجا ادامه یابد که مجموع بیتکوینهای تولیدشده به ۲۱ میلیون واحد برسد. اولین استخراج بیتکوین در اوایل ۲۰۰۹ توسط خود ناکاموتو انجام گرفت. اولین تراکنش موفق هم برای یک برنامهنویس کارکشته و مشهور به اسم هال فینی (Hal Finney) ارسال شد.
یک سال بعد، برنامهنویس دیگری به اسم لازلو هانیچ (Laszlo Hanyecz) اولین خرید ثبت شده با بیت کوین را انجام داد که یک پیتزا به قیمت ۱۰ هزار بیت کوین بود! او روحش هم خبر نداشت که اگر بهجای سفارش پیتزا، بیتکوینش را چندسالی نگه میداشت، به یکی از ثروتمندترین انسانهای زمین تبدیل میشد!
نکته:
فرایند Mining یا استخراج بیتکوین، فرایند پردازش و تأیید تکتک تراکنشهای انجام گرفته توسط تمام کامپیوترهای شبکه است. یعنی از اولین تا آخرین تراکنش انجامگرفته در تاریخ این شبکه، باید به تأیید همهٔ اعضا برسد. این مکانیزم، امکان تقلب و دخل و تصرف را عملاً غیرممکن میسازد.
داستان مرموز خالق بیت کوین: ساتوشی ناکاموتو!
از زمان پیدایش بیتکوین نزدیک به پانزده سال میگذرد و با وجود تمام حدس و گمانها، هویت ساتوشی ناکاماتو هنوز هم در هالهای از ابهام است. شاید اگر خالق بیتکوین چنین سیاستی بهخرج نمیداد و خودش را مخفی نمیکرد، بارها دستگیر شده بود و سرنوشت بیتکوین و باقی ارزهای دیجیتال، جور دیگری رقم میخورد.
در مورد ناکاموتو دو چیز قطعی است. او مثل کسانی چون دیوید چام و هال فینی، یک نابغهٔ تمام عیارِ کامپیوتر است. به هیچ عنوان با سیستم متمرکز بانکداری و تسلط دولتها بر سرمایههای مردم، میانهٔ خوبی ندارد. در هرصورت، هویت ناشناس ساتوشی ناکاموتو، نه تنها ارزش کارش را کم نکرد، بلکه به عنوان یک منجی و آزادیبخش ناشناس، جذابیت دوچندانی به آن بخشید.
انواع مختلف ارزهای دیجیتال
بسیاری از ارزهای دیجیتال، با اهداف و کاربردهای مختلف و بر روی شبکهٔ بلاکچینِ خودشان ساخته شدهاند. مثلاً اتریوم (ETH) برای نوع خاصی از پرداختها و تراکنشهای مالی یا XRP یا ریپل برای انجام نقل و انتقالات بانکی در مناطق جغرافیایی مختلف طراحی شده است. امروز وقتی بازار کریپتو را با چند سال قبل مقایسه میکنیم، از تنوع ارزهای دیجیتال دچار سرگیجه میشویم. (حدود ۲۲ هزار و ۹۰۰ عدد!)
پس بد نیست با انواع این رمزارزها آشنا باشیم و با درک اهداف و کاربردهایشان، تصمیمات بهتری برای سرمایهگذاری در بازار کریپتو بگیریم. باید حواسمان باشد که غیر از رمزارزهای جاافتادهای مثل بیتکوین و بیتکوین کش و لایتکوین و غیره، سرمایهگذاری در رمرزارزهای تازهواردی که صرفاً حالت اندوخته و دارایی دارند و کاربرد و نوآوری خاصی پشتشان نیست، ریسک بالایی دارد.
رمزارزهای سرمایهای
رمزارزهای سرمایهای (Store of Value) کاربرد بهخصوصی جز ذخیرهٔ بلندمدت و خرید و فروش به عنوان دارایی ندارند. ارزهایی مثل بیتکوین (Bitcoin)، بیتکوین کش (Bitcoin Cash) و لایتکوین (Litecoin) در این دسته قرار میگیرند. این توکنها یا رمزارزها، جایگزین مناسبی برای داراییهای سنتی مثل طلا هستند.
رمزارزهای پرداخت
این قبیل رمزارزها برای استفاده در تراکنشهای مالی به کار میروند. ریپل (Ripple یا XRP) و استلار (Stellar) سرشناسترین نمونه از این قبیل رمزارزها هستند و میتوانند جایگزینهای سریعتر و بهینهتری برای کارتهای اعتباری و سیستم بانکی سنتی باشند. مثلاً انجام تراکنشهای بینالمللی با شبکهٔ Ripple برخلاف شبکهٔ بانکی قدیمی و پرهزینهای مثل SWIFT، در یک چشمبههم زدن انجام میشود و کمترین هزینهٔ ممکن را دارد.
رمزارزهای قرارداد هوشمند
برخی از رمزارزها مثل اتریوم (Ethereum) و کاردانو (Cardano) امکان اجرای قراردادهای هوشمند را برای کاربران فراهم میکنند. قراردادهای هوشمند (Smart Contracts) میتوانند یک توافق امن و خدشهناپذیر را بین افراد و گروههای ذینفع ایجاد کنند. از شرکت در یک رایگیری سراسری در کل کشور گرفته تا پرداخت دستمزد نیروهای قراردادی و فریلنس و بسیاری کاربردهای دیگر.
رمزارزهای امنیتی
تمرکز این مدل از ارزهای دیجیتال روی حفظ امنیت و حریم خصوصی افراد است. رمزارزهایی مثل مونرو (Monero) و زِدکش (Zcash) در این گروه قرار میگیرند و میتوانند با استفاده از تکنولوژیهای رمزنگاری پیشرفته، هویت و جزئیات تراکنشها را به بهترین شکل مخفی نگه دارند.
مسلماً انواع و دستهبندیهای دیگری هم برای ارزهای دیجیتال وجود دارد و این فهرست تنها برخی از آنها را پوشش میدهد. دنیای رمزارزها روزبهروز در حال تکامل و پیشرفت است و پیدایش گونههای جدید، اتفاق عجیبی نیست.
رشد بازار کریپتو و ماجرای جادهٔ ابریشم!
سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ دوران رویدادهای بزرگی در حوزهٔ کریپتو و ارزهای دیجیتال بود. بیتکوین هنوز هم در شروع راه قرار داشت و بهشکلی آهسته و پیوسته رشد میکرد. تا اینکه در سال ۲۰۱۱ یک مقالهٔ جنجالی در مجلهٔ Forbes - که باید بهصورت فُربْسْ تلفظ شود نه فُربِس! - با موضوع بیتکوین چاپ شد و قیمت هر بیتکوین که تا آنزمان با ۱ دلار معامله میشد، به ۹ دلار رسید! ۹۰۰ درصد رشد در یک چشمبههم زدن!
محبوبیت بیتکوین روزبهروز افزایش مییافت و حتی حواشی و بگیر و ببندهای مرتبط با وبسایت Silk Road (جادهٔ ابریشم) که پاتوق خلافکاران و قاچاقچیان بود، جلوی پیشرفتش را نمیگرفت. در این وبسایت امکان خرید و فروش داروهای قاچاق و مواد مخدر و اسلحه و هرچیزی که تصور کنیم وجود داشت. نکتهاش اینجا بود که همهٔ پرداختها با خیال راحت و بدون هیچ ردپایی با بیتکوین انجام میگرفت!
علیرغم یکسری بدنامیها و مقاومت از سوی دولتها، فناوری بلاکچین و مفهوم ارز دیجیتال، داشت بین مردم جا میافتاد. حالا هواداران و متخصصان دیگری هم داشتند وارد گود میشدند و وقتش رسیده بود که سروکلهٔ آلتکوینها (Altcoins) - سایر رمرزارزها غیر از بیتکوین - در دنیای کریپتو پیدا شود.
یورش هکرها و ماجرای دزدی بزرگ!
بیتکوین بهشکلی مهارناپذیر و بیرقیب به تاخت و تازش ادامه میداد و ارزش هر واحدش سهرقمی شده بود. تا اینکه در ۲۰۱۴ هکرها زهرشان را ریختند و از یک صرافی اسمورسمدار به اسم Mt. Gox معادل ۸۵۰ هزار بیتکوین کِش رفتند.
در آن سالها، امنیت والتها یا کیف پولهای دیجیتال (Digital Wallets) و همچنین امنیت صرافیهایی که با بیتکوین کار میکردند، با امروز قابل قیاس نبود. متأسفانه خبری هم از بیمه و جبران مافات وجود نداشت! هنوز هم بعد از گذشت سالها، عدهٔ زیادی از مالباختگان دزدی بزرگ ۲۰۱۴، برای پس گرفتن بیتکوینهای نازنینشان چشمانتظارند!
این اتفاق ضربهٔ بدی به اعتبار بیتکوین و صرافیهای کریپتویی زد. اما توسعهدهندگان کریپتو را به تکاپو انداخت تا امنیت صرافیهای کریپتویی را ارتقا دهند. امروز صرافیهای سرشناسی مثل Coinbase و Binance کاربرانشان را بیمه میکنند و با چندلایه مکانیزم امنیتی، از دارایی سرمایهگذارانشان محافظت میکنند.
حریف سنگینوزنی به نام اتریوم!
حالا یک سال از آن ماجرا میگذشت و اسم یک رمزارز جدید بر سر زبانها افتاده بود. نام این ارز دیجیتال، اتریوم (Ethereum) بود و سازندگانش خیالات جاهطلبانهای برای بلاکچین داشتند. چشمانداز آنها فراتر از انجام تراکنش یا ذخیرهٔ سرمایه بود. آنها میخواستند با استفاده از بلاکچین، دنیای اینترنت را دگرگون کرده و از حالت انحصاری و متمرکز خارج نمایند!
حالتی را فرض کنید که سرویس اینترنت، بدون دخالت دولتها و شرکتهای مخابراتی و بدون هیچگونه محدودیتی در اختیارتان باشد! از دل همین رویاهای جاهطلبانه، کاربردها و فناوریهای مهمی مثل NFT و قراردادههای هوشمند (Smart Contracts) بیرون آمدند و درخت نوپای ارزهای دیجیتال، شاخ و برگهای جدیدی پیدا کرد.
نکته:
منظور از NFT یا Non-Fungible Tokens گونهٔ خاصی از توکنها یا داراییهاست که ماهیتی تبدیلناپذیر دارند. یعنی آیتم منحصربفرد و خاصی هستند که میتوانند بهصورت دیجیتالی و بهلطف شبکهٔ بلاکچین، در مالکیت یک فرد خاص قرار بگیرند. حالا این آیتم یا دارایی میتواند یک قطعهٔ موسیقی، یک طراحی دیجیتال، اولین توئیت ثبتشدهٔ تاریخ، یک بلیت قدیمی، یا هرچیزی باشد که بهطریقی دارای ارزش معنوی و کلکسیونی است.
ضربهای که اتریوم را دو شَقه کرد!
ارزش اتریوم (ETH) به سرعت رشد کرد و در یک مدت کوتاه، به دومین ارز دیجیتال بزرگ در جهان تبدیل شد و پروژههای بیشماری بر اساس پروتکل اتریوم کلید خوردند. اما این رمزارز قدرتمند و خوشآتیه هم، نتوانست از شر هکرها در امان بماند. در سال ۲۰۱۶ یک دزدی ۶۰ میلیوندلاری رخ داد و جامعهٔ هواداران و کاربران اتریوم را به دو گروه مختلف تقسیم کرد!
گروهی از آنها بر این باور بودند که برای جلوگیری از تکرار این ماجرا، لازم است که بلاکچینِ اتریوم را با یک بهروزرسانی بنیادی تغییر دهیم و لایهای از نظارت و کنترل انسانی به آن اضافه کنیم. عدهای هم بر این باور بودند که همان شبکهٔ فعلی، بهاندازهٔ کافی کارآمد است و ایجاد یک اتریوم جدید - که اثری از دخالت و مراقبت انسانی در آن باشد - با ایدهٔ سیستمهای غیرمتمرکز (Decentralized) در تضاد است.
در نهایت این اختلاف نظر به ایجاد یک شبکهٔ جدید یا درواقع، نسخهٔ جدیدی از اتریوم منجر شد و نسخهٔ قبلی Classic Ethereum لقب گرفت. امروزه، نسخهٔ قدیمی هنوز پابرجاست، اما از نظر وسعت و تأثیرگذاری، با اتریوم جدید قابل قیاس نیست.
انفجار بزرگ و زمستانِ کریپتو
حوالی سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ دوران طلایی بیتکوین بود. دورانی که برای اولین بار در تاریخ، ارزش هر واحد بیتکوین، در کانال ۱۰ هزار دلار قرار داشت و قلهٔ ۲۰ هزار دلار را هم لمس کرد! غافل از اینکه بعد از این صعود هیجانانگیز، یک رکود طولانی و بازار روبه افول - بازار نزولی، خرسی یا Bear Market - در راه بود.
از این دوران با عنوان زمستان ارزهای دیجیتال (Crypto Winter) یاد میکنند. عدهای امیدشان را به رشد و پیشرفت بیشتر بیتکوین از دست دادند و رمزارز جدیدی به اسم بیتکوین کَش (Bitcoin Cash) ساختند. عدهای هم به آن وفادار ماندند و برای افزایش سرعت تراکنشها و کارایی بهتر، لایهٔ جدیدی به اسم Lightning Network را روی بلاکچینِ بیتکوین بوجود آوردند.
در همین حین بود که اتریوم در عرصهٔ نوآوریها و فناوریهای جدید یکهتازی میکرد و شرکتهای بسیاری، ارز دیجیتال خودشان را روی بسترِ آن میساختند. از کاربرد در صنعت بازیهای آنلاین گرفته تا پروژههای بانکی و مالی و صرافیهای غیرمتمرکز، اتریوم به پادشاه فناوریهای Defi یا Decentralized Finance تبدیل شده بود.
پایان خواب زمستانی برای بازار کریپتو!
زمستان کریپتو و رکود بازار ارزهای دیجیتال تا سال ۲۰۲۰ ادامه پیدا کرد. اما مجموعهای از اتفاقات دستبهدست هم داد و بازار کریپتو مجدداً در مرکز توجهات قرار گرفت. قیمت هر بیتکوین به ۷۰ هزار دلار رسید و کمپانیهای بزرگی مثل تسلا (Tesla) و مایکرواستراتژی (MicroStrategy)، امکان خرید با بیتکوین را به رسمیت شناختند و دولت کشور اِلسالوادُر در آمریکای مرکزی، معامله با بیتکوین را برای مردمش آزاد کرد.
از آنطرف، اتریوم و تعداد دیگری از رمزارزها، به لطف NFT و بازیهای متاورسی (Metavers) و کاربردهای دیگر، محبوبیت بیشتری بین کاربران یافتند. تب تند بازار کریپتو، در حوالی ۲۰۲۲ باز هم فروکش کرد و رسوایی کمپانی TerraForm Labs و بیارزش شدن رمزارزهای Luna و Terra USD پیامدهای منفی قابل توجهی داشت. با تمام این اتفاقات، بازار کریپتو کماکان پابرجاست و ارزش کل (Market Cap) آن از مرز ۱ تریلیون(هزارمیلیارد) دلار عبور کرده است.
سرانجام ارزهای دیجیتال به کجا ختم میشود؟
مسیر تکامل و بلوغ ارزهای دیجیتال، مسیر پرفراز و نشیبی بوده و شکستها و دستاوردهای چشمگیری را به خود دیده است. امروزه سرمایهگذاری در بازار فارکس یا بازار نوپایی مثل کریپتو، یکی از راههای جذاب درآمدزاییست و اینطور که پیداست، ارزهای دیجیتال حالاحالاها به قوتشان باقیاند و آمدهاند که بمانند!
با توجه به افزایش تقاضا برای سرمایهگذاری در کریپتو و استفاده از فناوریهای کریپتومحور، دولتها و بانکهای مرکزی، چارهای جز کنار آمدن با تندباد تغییرات نخواهند داشت. ایجاد یکسری قوانین و مقررات و اعمال یک نظارت نسبی، احیاناً عاقلانهترین و شاید تنها کاریست که از دست دولتها برمیآید. توصیهٔ میکنیم اگر شما هم قصد سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال را دارید، پیش از هرچیز با اصول و مبانی مدیریت سرمایه و ریسک آشنا شوید و این مسیر هیجانانگیز را باآگاهی و تجربهٔ کافی طی نمایید.